الان که دارم برات مینویسم تو دلم یه حال عجیبیه ، هم آشوبه هم آرامش ... دلم میخواد این حس که هنوزم اسمشو نمیدونم به روزمرگی نرسه ، نشه عادت ... دلم میخواد این عطش ، این خواستن ، دوست داشتنه همیشگی باشه ...
حوالی همین روزای نزدیک به دیدنت انگار یه چیزی شبیه ذوق زدگی از سر و کول لحظه هام داره بالا میره ، نمیشناسمش اما دوسش دارم این حسو ... قطره قطره آب شدن قلبم واسه مرور خاطره های کم اما قشنگمون ؛ یواشکیامون و ... حال دلمو خوب میکنه ! آهسته مینویسم ، اهسته دل میبندم تا اهسته بیای اما پیوسته موندنی باشی واسه حجم بی پناه دلبستگیام ❤
نامه شماره 43...برچسب : نویسنده : zoha2179 بازدید : 70